به بهانهی هفته وحدت: وحدت در ساختار آموزشی حوزوی یا نمایشی تبلیغی؟
بسمه تعالی نزدیک به سه دهه است که همزمان با تولد پیامبر اسلام(ص) هفتهی وحدت در ایران و پارهای از ممالک همسو برگزار میشود. این مراسم هر ساله و با پیگیری برنامهها و هدفهای آن در طی سال، ظاهرا همدلی و اتحاد مذاهب مختلف اسلامی از شیعه و سنی را نشانه رفته است. به موازات این فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی تشدید شکاف بین مذاهب اسلامی و گسترش خشونت و تروریسم را نیز شاهد هستیم. سمینارها، گردهماییها، جلسات بحث و بررسی، دید و بازدید از همدیگر، برگزاری مراسم ادبی، هنری، شعر و سخنرانیها در مزایا و روشهای وحدت بین مذاهب اسلامی را شاهد هستیم که هر ساله بر حجم فعالیتهای فرهنگی تبلیغاتی در تبیین وحدت، افزوده میشود. در مقابل، شاهدیم سوءتفاهمات، سوءظنها، بدگمانیها، نگرش آغشته به بار منفی در روابط بین مذاهب شایان توجه و به احتمالی رو به فزونی است، بهنحوی که به فرصتی برای گسترش خشونت و ترور در روابط بین مذاهب اسلامی تبدیل شده است. در سالهای اخیر، جلوههای این خشونت در یمن، افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لبنان و بهطور محدود در اکثر کشورهای اسلامی دیگر به چشم میخورد. گسترش نگرش منفی و خشونت و ترور در روابط بین مذاهب اسلامی میگوید، برای بهسازی روابط باید چارهای تازه اندیشید. قریب به سه دههی قبل با تشکیل مجمع تقریب مذاهب اسلامی و نهادهای همسو با آن در هدف، همانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، دانشگاه مذاهب اسلامی، هدف وحدت مذاهب با روشی فرهنگی و تبلیغی آغاز و پی گرفته شد ولی اکنون روابط مذاهب اسلامی با شدیدترین بحرانها مواجه است ولذا چارهای تازه باید اندیشید. در این یادداشت ما نه سهم عوامل سیاسی و قدرتهای بینالمللی را نادیده میگیریم و نه با تمسک به آن به توجیه شرایط میپردازیم، بلکه آهنگ توجه به فعالیتهای درونی مذاهب اسلامی برای مدیریت بر بحران روابط در سر داریم. مذاهب اسلامی هر کدام سرمایهای درون خویش دارند که با فعالسازی فصل مشترک مذاهب اسلامی میتوان تقریب را در لایهای زیرساختیتر پی گرفت. نظام آموزشی حوزههای علمیه دارای قابلیتهایی است که اگر به منزلهی فرصت بدان نگریسته شود، میتواند برای تقریب مذاهب اسلامی مفید و موثر واقع گردد. اگر طلاب شیعه و سنی در دوران طلبگی از فرصتهای مشترک آموزشی و پرورشی برخوردار گردند، وحدت، مهارتی بهطور عملی تمرینشده و ساختهشده، واقعیتر و زیرساختیتر خواهد بود. بهطور مثال در مناطق ترکمننشین، کردنشین و بلوچنشین کشور، حوزههای علمیهی شیعه و سنی، برنامهی مشترک آموزش طلبگی را تدارک ببینند، طلبهی امروز و روحانی فردای مذاهب شیعه و سنی، تقریب مذاهب را طی چندین سال و در طول سال نه یک هفتهی خاص، بهصورت مهارت عملی تقریب، صمیمیتر، مبتنی بر سالهای نوجوانی آموزش، تمرین خواهند داشت. دروس مشترک متعددی همانند ادبیات فارسی، ادبیات عرب و اصول...
پروندهی قتل خانم میترا استاد به منزلهی فرصت
در پروندهی قتل خانم میترا استاد توسط همسرش، سرانجام به قاتل بودن دکتر محمدعلی نجفی رأی داده شد و پرونده مسیر تجدید نظر و عودت مجدد به دادگاه را طی میکند. این یادداشت در نظر ندارد به ریشههای خانوادگی و یا اجتماعی و مباحثی که در رسانهها و شبکههای اجتماعی به صور مختلف پرداخته شد، ورود کند. در این یادداشت نگارنده بهعنوان یک کارشناس در مسایل آموزشوپرورش در دهههای اخیر، آهنگ به نمایش درآوردن نکتهای خاص را دارد که از نظرها، مغفول ماند. پروندهی این قتل با سبک ورود صدا و سیما به این خبر در شب حادثه در گزارش خبری، زمینهساز ایجاد حساسیتها شد و این پرونده به یکی از پروندههای پر سر و صدا در سال 98 به پوشش خبری و تحلیلی رسانههای ارتباطی، مطبوعات، شبکههای اجتماعی و سایتهای جریانهای برونمرزی و مخالف، تبدیل شد. نگارنده بهعنوان یک آموزشوپرورشی با سابقه و معلم کنونی در دانشگاه، ملاحظهای در مسایل چند دههی اخیر آموزشوپرورش در حاشیهی این پرونده داشتهام، که تاکنون زمان مناسبی را برای طرح ان ندیدهام. اکنون که این پرونده در مسیر آرامتری قرار گرفت به طرح یادداشت میپردازم. 1- دکتر محمدعلی نجفی همانگونه که بر همگان روشن است از مدیران با سابقهی کشور در این چهار دهه بوده است. از جمله مقامات وزارت علوم و آموزش عالی، وزارت آموزشوپرورش، سازمان برنامهوبودجهی کشور، عضویت در شورای شهر تهران را در پرونده خویش دارد. ایشان در توانمندی مدیریت، بهویژه برنامهریزی با تکیه بر دانش ریاضی و سابقهی استادی دانشگاه صنعتی شریف، چهرهای شاخص و ملی بوده است. در این یادداشت به یکی از ویژگیهای شاخص ایشان در برنامهریزیهای دورهی وزارت وی در آموزشوپرورش خواهیم پرداخت. 2- در دورهی وزارت آموزشوپرورش ایشان برپایهی سابقهی مطالعات شورای تغییر بنیادی نظام وزارت آموزشوپرورش در دههی شصت و سپس با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی طرح تغییر آموزش متوسطه را به مرحلهی اجرا درآورد. در این یادداشت صرفاً به یک ویژگی طرح تغییر نظام متوسطه به ضرورت، بهلحاظ نیاز در بحث اجرای سند تحول بنیادین نظام آموزشوپرورش میپردازیم. طرح تغییر نظام آموزش متوسطه که در آغاز دههی هفتاد به مرحلهی اجرا درآمد بهلحاظ نظام اجرایی، مشخص بودن فعالیتهایی که باید انجام بپذیرد، جدول زمانبندی آن و مراحل اجرایی آن، دارای مختصات برنامهریزی مناسبی بوده است. این طرح بهلحاظ زمان اجرا، مراحل اجرا و اتمام و گامهایی که باید برداشته شود، روشن بود. این طرح حسب نیاز پیش بینی شده در آن زمان، به افزایش تعداد دانشآموزان دورهی متوسطه در دورهی فنیحرفهای، کاردانش و ایجاد دورهی کاردانی فنیوحرفهای، کمک شایان کرد. سایر جنبههای مرتبط با طرح تغییر نظام متوسط، موضوع این یادداشت نمیباشد. 3- پس از طرح تغییر نظام متوسطه ،سر انجام در سال 1383، برپایهی مطالعات مربوط نیازهای اصلاحاتی در نظام...