حذف کنکور یا آب در هاون کوبیدن
در روزهای اخیر خبر حذف کنکور و قریبالوقوع بودن آن از طرف مسئولان عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت آموزشوپرورش رسانهای شد. خبرهایی با عناوینی همانند خداحافظ کنکور، یا «جذب دانشجور در 85درصد ظرفیت دانشگاهها بدون کنکور و با عملکرد دورهی تحصیلی متوسطه. شعار حذف کنکور تا جایی که نگارنده در جریان آن است به سال 1384 و آغاز دولت نهم برمیگردد. در پاییز سال 1384 در سازمان سنجش کشور کارگروهی برای تحقق حذف کنکور، یکی از شعارهای انتخاباتی رئیسجمهور وقت تشکیل شد. نگارنده در آن جلسات بهعنوان یکی از مدیران وزارت آموزشوپرورش، شرکت داشتم. موضع نگارنده این بود که حذف کنکور شعاری عملی نمیباشد و برای کاهش اضطراب داوطلب به روشهای دیگری باید متوسل شد. پس از مدتی بحث در ستاد مذکور، دوستان بهجای اندیشیدن به پیشنهادات اینجانب، به تغییر نمایندهی وزارت آموزشوپرورش متوسل شدند. سماجت در حذف کنکور به تصویب قانونی در مجلس شورای اسلامی در سال 1386 منجر شد که مقرر داشت از سال 1390 کنکور حذف شود. نگارنده در آن زمان یادداشتی در روزنامهی همشهری با عنوان «حذف کنکور: تلاشی نافرجام» در بهمن 1391، عملی نبودن اجرای سیاست حذف کنکور را گوشزد نمودم. اکنون پس از 13 سال -از سال 1384- کماکان شاهد آن تلاش برای حذف کنکور هستیم. اکنون در دی 1397 با تصمیم جدید و با همکاری وزارتین علوم، تحقیقات و فناوری و آموزشوپرورش، پرچم قریبالوقوع بودن حذف کنکور با شعار خداحافظ کنکور، برافراشته شد. نگارنده مجددا یادآور میشود، حذف کنکور، شعاری دور از دسترس و غیرعملی است. تا تابستان 98 صبر پیشه میکنیم، تا ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد. پیشبینی نگارنده آن است که اختصاص 85درصد صندلیهای دانشگاه به داوطلبان بر اساس عملکرد تحصیلی دورهی متوسطه و بدون کنکور اثری بر اصل اجرای کنکور در سالهای آتی نخواهد داشت. در این زمینه توجه به نکات ذیل شایان توجه است: 1- 15درصد صندلیهای دانشگاه با کنکور تعیین تکلیف خواهد شد. این آمار نشان میدهد بهتقریب بخش قابل ملاحظهای از ظرفیت دانشگاههای دولتی کشور –قریب یکصدهزار ظرفیت- بهویژه در رشتههای پرداوطلب، میدان رقابت باقی خواهد ماند. داوطلبان مطلع میشوند که رشتههای پرطرفدار همانند پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی، مهندسی برق، مکانیک، کامپیوتر، حقوق و روانشناسی کماکان در دانشگاههای دولتی محل رقابت خواهند بود. لذا تصمیم جدید، اثر چندانی بر کاهش اضطراب داوطلب نخواهد داشت. یادآوری این نکته ضروری است که در سال 1384 یکی از دلایل پایه در رویآوری به شعار حذف کنکور، افزایش اضطراب داوطلبان و مهار آن بوده است. 2- با تداوم اجرای آزمون سراسری کنکور برای 15درصد ظرفیت دانشگاهها، پیشبینی میشود جمعیت کل داوطلب در آزمون سراسری ورودی سال بعد -1398- تغییر چندانی نخواهد داشت. تا انجام ثبتنام و اجرای آزمون باید صبر پیشه کرد. 3- از رونق فعالیت موسسات آموزشی...
چالشهای ویژهی مدارس تکجنسیتی
به موازات مدارس جدید در ایران، از تاسیس مدرسهی دارالفنون در تهران و مدرسهی رشدیه در تبریز، انگیزهی آموزش دختران نیز پی گرفته میشد. در تاریخ، اولین مدرسهی دخترانه در ایران را به بیبیخانم استرآبادی دختر محمدباقر استرآبادی از بزرگان گرگان که مادرش ملاباجی –معلم مکتب خانهی دخترانهی دربار قاجار- بود، نسبت میدهند. مدرسهی «دوشیزگان» نام داشت. او آن را در سال 1324 هجری قمری تاسیس کرد.[1] در گزارشی دیگر، اولین آموزشگاه دخترانه در ایران را به بانو طوبی آزموده به نام مدرسهی «مونس» به سال 1286 هجری شمسی نسبت میدهند.[2] آنچه روشن است مدرسهی تکجنسیتی در ایران دارای قدمتی نزدیک به مدارس در این سرزمین میباشد؛ به نحوی که قبل از آن، در نظام آموزشی مکتبخانهای نیز، مکتبخانهای تکجنسیتی نیز وجود داشت. همانگونه سند فوق از مادرخانم بیبی استرآبادی به نام مکتبخانهی دخترانهی دربار قاجار یاد میشود. در نظام آموزش و پرورش جدید در ایران در اواسط دههی چهل و آموزش و پرورش عصر انقلاب اسلامی به منظور ترغیب خانوادهها به آموزش دختران، راهکار تفکیک جنسیتی و تشکیل مدارس دخترانه، همیشه مطمعنظر بوده است. در همهی این دوران چه در نظام آموزش مکتبخانهای که تا نیم قرن قبل ادامه داشت، و چه در مدارس جدید، در محیطهای کمجمعیت همانند روستاها و شهرهای کوچک، مدارس دوجنسیتی نیز وجود داشت. نگارندهی این یادداشت در سال 1344 نوآموز مکتبخانه دوجنسیتی بود. یادگیرندگان آن مکتب، دختران و پسران سن دبستانی نیز بودند. معلم این مکتبخانه، مرحومه مادربزرگ نگارنده بود که خدایش رحمت کند. مدارس دوجنسیتی روستایی و عشایری هنوز در پارهای از محیطهای این سرزمین به احتمالی بهدلیل جمعیت پایین، در جریان است. بهرغم وجود دوگانهی مدارس و مکتبخانهی دوجنسیتی در تاریخ این سرزمین، غلبهیافتگی رویکرد آموزشی، تفکیک جنسیتی و یا جداسازی جنسیتی است. با درک روند تاریخی مدارس تکجنسیتی در ایران میتوان نتیجه گرفت، تفکیک جنسیتی سنت نظام آموزشی است. به همین دلیل، مصوبه و مقرراتی در نظام آموزشی کشور برای اعمال جداسازی جنسی در مدارس نداریم. آنچه امروز در مدارس و محیط فرهنگی و علمی کشور با موضوعیت جداسازی و یا فراگیری در رویکرد آموزش جنسیتی و جنسی مشاهده میکنیم تابو دانستن آموزش جنسی و آموزش با رویکرد فراگیری جنسی است. تابو دانستن این امر با سنت بودن رویکرد غالب تفکیک جنسیتی، مقارن بوده است. نگارنده با تجربه تاریخی که از سالهای پایانی قرن بیستم و مقارن با آغاز دههی اول قرن جدید در جریان خروج ایران از برنامهی آموزشی توسعهی هزارهی سوم که به برنامهی «آموزش برای همه» در همکاریهای بینالمللی شناخته میشد –که در آغاز دولت نهم اتفاق افتاد- و همچنین در قطع همکاری با یونسکو در اجرای سند 2030 که در سال 1396 رخ داده است، بر این باور است، فرهنگ ایران معاصر در چنگال تابوی آموزش...