هیجان غدیری یا خرد غدیری
غدیر عید امامت امام علی(ع) بر شما مبارک باد. چرا در چند دهه حاکمیت نظام اسلامی، هر سال در خصوص برنامههای هیجانی و عاطفی واقعهی غدیر برنامههای مفصلی را شاهد هستیم ولی از برنامههای خردگرایانهی پژوهشی و علمی و حتی آموزشی، کمتر خبری به گوش میرسد. از برگزاری برنامههای مسابقات شعر، سرود، نقاشی، تابلونویسی، ادبیات، مراسم جشن و سرور و پذیراییهای مفصل که همگی هیجان مذهبی هستند، مبسوط خبر میشنویم، اما از برنامههای پژوهشی و آموزش پژوهشمحور و توسعهی خرد غدیری، خبر کمتری به گوش میرسد. بخش اعظم منابع ملی معطوف ایجاد هیجان غدیری است تا خرد غدیری. این واقعیت در زمینههای دیگر مذهبی همانند ایام محرم، عاشورا، اربعین، فاطمیه، تولد و وفات امامان و بزرگامامزادهها، صادق است. به امید روزگاری که خرد مذهبی بر هیجان مذهبی رجحان یابد. 28 مرداد 1398 دکتر جویباری...
وارونگی در اجرای سند تحول بنیادین آموزشوپرورش؛ تصویب اهداف دورهها
سند تحول بنیادین آموزشوپرورش در آذر سال 1390 به تصویب نهایی شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و جهت اجرا طی مراسمی از آن رونمایی گردید. آن ایام، زمان اجرای سند تحول مذکور از مهر سال 1390 همزمان با اجرای طرح ساماندهی زمان آموزش مرسوم به طرح تعطیلی پنجشنبهها و همچنین تغییرات کتاب درس پایهی اول ابتدایی، اعلام گردید. بهتدریج نظام تحصیلی 3،3،6 از مهر 1391، جایگزین نظام تحصیلی 4،3،5 گردید. بهنحوی که در روزهای گذشته، اولین گروه از دانشآموزان نظام 3،3،6 با کتب درسی جدید مبتنی بر اجرای طرح تحول و برنامهی درسی ملی، در کنکور سال تحصیلی (99-98) شرکت کردند. بدین مبنا، اجرای طرح تحول بنیادین نظام آموزشوپرورش به لحاظ تکیه بر نظام جدید 3،3،6 و اجرای برنامه درسی ملی در تدوین کتب درسی جدید، پایان یافته تلقی میگردد. و اما نکتهی حیرتانگیز این است که در پایان، اعلام شده است که اهداف دورههای تحصیلی به تصویب شورای عالی آموزشوپرورش رسیده و جهت اجرا با تاریخ 97/10/18، ابلاغ شده است. در اجرای سند تحول زیر نظام برنامهی درسی با نام برنامهی درسی ملی جمهوری اسلامی ایران در جلسهی نهایی 1391/6/28 شورای عالی آموزشوپرورش به تصویب رسید. بدینصورت ملاحظه میشود که اجرای طرح تحول بنیادین آموزشوپرورش از ابتدا با وارونگی در اجرا مواجه بوده است. از ابتدا، آغاز اجرای سند مهر 1390، چند ماه قبل از تصویب نهایی سند اعلام شده بود. تدوین کتب درسی مبتنی بر اجرای طرح تحول بنیادین از مهر 1390، قبل از تصویب نهایی سند در آذر 1390 و قبل از تصویب برنامهی درسی ملی در شهریور 1391، آغاز شده بود. و اکنون پس از پایان تدوین کتب درسی جدید نظام جدید 3،3،6 و اجرای برنامهی درسی ملی و اجرای طرح تحول بنیادین، در اقدامی وارونه، اعلام میشود که اهداف دورههای تحصیلی در راستای اجرای طرح تحول در جلسهی 952 مورخ97/2/10 شورای عالی آموزشوپرورش به تصویب رسید و در تاریخ 97/10/18 جهت اجرا ابلاغ شده است. این مصوبه اهداف برای چهار دورهی تحصیلی 3،3،3،3 (و نه 3،3،6) و ساحتهای ششگانهی 1-اعتقادی، عبادی، اخلاقی، 2-زیباییشناسی و هنری 3-زیستی و بدنی 4-علمی و فناورانه 5-اجتماعی و سیاسی 6-اقتصادی و حرفهای، است. سئوال اساسی این است که این اهداف چگونه قرار است در برنامهی درسی ملی و تدوین کتب درسی، پس از پایان اجرای طرح تحول و برنامهی درسی ملی از این حیث، نافذ باشد. اهداف دورههای تحصیلی یکی از سه رتبهی منابع تعیینکننده در تهیهی راهنمای برنامهی درسی در حوزههای مختلف یادگیری – ص44 برنامهی درسی ملی جمهوری اسلامی ایران- بوده است. از مهر 1390 در کتب درسی کلاس اول ابتدایی و بهتدریج از مهر 1391 در اجرای طرح نظام جدید 3،3،6 و تدوین کتب درسی و تهیهی راهنمای برنامهی درسی حوزههای یادگیری، چگونه بدون اهداف مصوب...
ضرورت مقایسه سند تحول بنیادین آموزشوپرورش با سند ۲۰۳۰
سلامعلیکم به همهی خبرنگاران حوزهی آموزشوپرورش اینکه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش چه آسیبهایی از نظام آموزشی ما را نشانه گرفت و در مقابل، کدام آسیب و چالش را مورد غفلت قرار داد، موضوع مطالعات جالبی است که دوستان پژوهشگاه باید به آن پاسخ دهند. این سند صرفنظر از اجرا یا عدم اجرا قابل تحلیل محتواست. صرف ایرانی بودن این سند، نباید ما را فریب دهد، سند نقاط غفلت کمی ندارد که باید به آن پرداخته شود. در مقابل، سند ۲۰۳۰ دارای نقاط مثبتی است که بدفرجام شد. نقاط مثبتی که برای همهی نظام آموزشی کشور مفید است. پارهای از نقاط مثبت ۲۰۳۰ برای آموزشوپرورش و نظام آموزشی حوزههای علمیه پیامهای تازهای دارد. برای مثال مدارس شاهد از جمله مصادیق تبعیض آموزشی است و نوعی بدفهمی از پیام امام راحل در سال۱۳۶۵ که بعد از سه دهه از پایان دفاع مقدس استمرار دارد. سند تحول چه راهکاری برای ادامه یا توقف این مدارس پیشبینی کرده است؟ با سند ۲۰۳۰ میتوان در این زمینه به پاسخی رسید. سند ۲۰۳۰ میتواند راهکارهایی برای نظام آموزشی حوزههای علمیه ارایه دهد تا تنش بینالمذاهب و خشونتهای مذهبی را درمانی بلندمدت باشد. آسان است که ادعا کنیم یک سند ملی حتی برای ما ایرانی، افضل بر سند بینالمللی است و ما نیازی به آن نداریم. ولی اثبات آن در یک مناظرهی علمی چندجانبه دشوار و شاید ناممکن باشد. پیشنهاد روشن بنده بهعنوان محقق قدیمی نظام آموزشی کشور این است که شما خبرنگاران میزگرد مناظرهای را پیشبینی کنید با عنوان «مقایسهی سند تحول بنیادین آموزشوپرورش با سند ۲۰۳۰» شاید حقایق تازهای روشن شود. من اینکار را کردم، برای من روشن است. شاید مناسبتر آن باشد که مقامات وزارت آموزشوپرورش با حمایت از پژوهشگاه، این میزگرد را در چند جلسه برگزار کنند. به مصلحت نظام آموزشی کشور است، برای این کار با نهادهای بالادستی نظام هماهنگی نمایند. برای عضویت یا عدم عضویت ایران در FATF و لوایح آن به مقدار زیادی بحث و گفتگو شد اگرچه کافی و متوازن نبود ولی ۲۰۳۰ دفعی و ناگهانی از مدار بحث خارج شد. این به نفع کشور نبود و ما قبلاً عضو ۲۰۱۵ بودیم. این یادداشت برای خبرنگاران حوزهی آموزشوپرورش نوشته شد. «والسلام» دکتر علیاصغر کاکوجویباری دانشیار روانشناسی دانشگاه پیام...
چالش پایه در تولید نظریه علوم انسانی
بسمهتعالی سالهاست در کشور ما موضوع تولید علوم انسانی اسلامی از طرف حاکمیت و قاطبه ای از چهره های روحانی و حتی نظامی و سیاسی مطرح و موردپا فشاری قرار گرفته است.بحث اسلامیسازی علوم انسانی برای همه رشتهها و تخصصها به عنوان خواست حاکمیتی پی گرفته میشود.و در این راستا در پارهای از موارد این خواست به یک فشار ملی بر مراکز علمی تبدیل شده است. از جملهی این موارد میتوان به نظریه اسلامی ایرانی پیشرفت، تولید نظریه اسلامی ایرانی سبک زندگی اسلامی، تولید نظریه تعلیم و تربیت اسلامی اشاره کرد. در مواردی همانند نظریه پیشرفت ایرانی اسلامی، سازمانی با منابع سرمایهای و بودجه و منابع انسانی، مأموریت یافتهاند به تولید چنین دانشی همت گمارند. سؤال پایه این است که چنین محیطی و با فرض تدوین قرارداد علمی با نخبگان دانشگاهی متعدد، زمینه برآوردهسازی چنین خواستهای یعنی تولید نظریهی پیشرفت اسلامی ایرانی را دارد. نگارنده بر این باور است که خود این محیط سازمانی و منابع مالی و سرمایه ای اولین مانع در تحقق چنین خواستهای است. در مثالی دیگر، چندین سال است که قرار بر تولید و طراحی نظریه سبک زندگی اسلامی است. جمعی مأموریت یافته اند برای تحقق این هدف همت گمارند. خوشبختانه اینبار دیگر سازمانی عریض و طویل و منابع سرمایهای در کار نیست. جمعی محدود با قرارداد کاری با نخبگان حوزه و دانشگاه پیگیر این امر هستند. اگر ثمره این کار بررسی شود در عمل از دانشی به نام «نظریه سبک زندگی اسلامی ایرانی» خبری نیست. عدهای محقق دانشگاهی و حوزوی بخشی از بحث و امکان تولید نظریه را دنبال و گزارش میکنند؛ حاصل کار محققان برای تولید نظریه در کارگروهی مورد بحث و واکاوی قرار میگیرد تا راه رسیدن به نظریه هموار شود. اساساً این فرایند میتواند زایای یک نظریه باشد. بطور اساسی باید به این سؤال اندیشید که آیا تولید نظریه کاری جمعی است. به این سؤال اندیشیدهایم آیا امری شدنی و تحقق یافتنی است که عدهای مأموریت یابند نظریهای را که ما از قبل ویژگیهایش را معین کردهایم، تولید کنند. در محیطی که عنوان و پارهای از ویژگیهای نظریهای از قبل توسط حاکمیت و با مطالبهگری علمای بلاد و فرماندهان نظامی و سیاسی معین و پی گرفته میشود، خلاقیت واگرا در تولید نظریه معنی و مفهوم ندارد. به باور نگارنده چنین محیطی برای هدف تولید نظریه عقیم است. بالعکس نظریه در محیطی آزاد و در رهاشدگی ذهنی توسط محققی عاقل و پخته بدون داشتن نیت قبلی برای زاییدن و جلب توجه اجتماعی، خلق میشود. در مثالی دیگر در جریان تدوین سند تحول نظام آموزش و پرورش کشور در اواخر دهه نود رئیس جمهور وقت و جمعی دیگر بر تولید نظریه متناسب برای نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی پای فشردند و فرایند...
حذف کنکور یا آب در هاون کوبیدن
در روزهای اخیر خبر حذف کنکور و قریبالوقوع بودن آن از طرف مسئولان عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت آموزشوپرورش رسانهای شد. خبرهایی با عناوینی همانند خداحافظ کنکور، یا «جذب دانشجور در 85درصد ظرفیت دانشگاهها بدون کنکور و با عملکرد دورهی تحصیلی متوسطه. شعار حذف کنکور تا جایی که نگارنده در جریان آن است به سال 1384 و آغاز دولت نهم برمیگردد. در پاییز سال 1384 در سازمان سنجش کشور کارگروهی برای تحقق حذف کنکور، یکی از شعارهای انتخاباتی رئیسجمهور وقت تشکیل شد. نگارنده در آن جلسات بهعنوان یکی از مدیران وزارت آموزشوپرورش، شرکت داشتم. موضع نگارنده این بود که حذف کنکور شعاری عملی نمیباشد و برای کاهش اضطراب داوطلب به روشهای دیگری باید متوسل شد. پس از مدتی بحث در ستاد مذکور، دوستان بهجای اندیشیدن به پیشنهادات اینجانب، به تغییر نمایندهی وزارت آموزشوپرورش متوسل شدند. سماجت در حذف کنکور به تصویب قانونی در مجلس شورای اسلامی در سال 1386 منجر شد که مقرر داشت از سال 1390 کنکور حذف شود. نگارنده در آن زمان یادداشتی در روزنامهی همشهری با عنوان «حذف کنکور: تلاشی نافرجام» در بهمن 1391، عملی نبودن اجرای سیاست حذف کنکور را گوشزد نمودم. اکنون پس از 13 سال -از سال 1384- کماکان شاهد آن تلاش برای حذف کنکور هستیم. اکنون در دی 1397 با تصمیم جدید و با همکاری وزارتین علوم، تحقیقات و فناوری و آموزشوپرورش، پرچم قریبالوقوع بودن حذف کنکور با شعار خداحافظ کنکور، برافراشته شد. نگارنده مجددا یادآور میشود، حذف کنکور، شعاری دور از دسترس و غیرعملی است. تا تابستان 98 صبر پیشه میکنیم، تا ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد. پیشبینی نگارنده آن است که اختصاص 85درصد صندلیهای دانشگاه به داوطلبان بر اساس عملکرد تحصیلی دورهی متوسطه و بدون کنکور اثری بر اصل اجرای کنکور در سالهای آتی نخواهد داشت. در این زمینه توجه به نکات ذیل شایان توجه است: 1- 15درصد صندلیهای دانشگاه با کنکور تعیین تکلیف خواهد شد. این آمار نشان میدهد بهتقریب بخش قابل ملاحظهای از ظرفیت دانشگاههای دولتی کشور –قریب یکصدهزار ظرفیت- بهویژه در رشتههای پرداوطلب، میدان رقابت باقی خواهد ماند. داوطلبان مطلع میشوند که رشتههای پرطرفدار همانند پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی، مهندسی برق، مکانیک، کامپیوتر، حقوق و روانشناسی کماکان در دانشگاههای دولتی محل رقابت خواهند بود. لذا تصمیم جدید، اثر چندانی بر کاهش اضطراب داوطلب نخواهد داشت. یادآوری این نکته ضروری است که در سال 1384 یکی از دلایل پایه در رویآوری به شعار حذف کنکور، افزایش اضطراب داوطلبان و مهار آن بوده است. 2- با تداوم اجرای آزمون سراسری کنکور برای 15درصد ظرفیت دانشگاهها، پیشبینی میشود جمعیت کل داوطلب در آزمون سراسری ورودی سال بعد -1398- تغییر چندانی نخواهد داشت. تا انجام ثبتنام و اجرای آزمون باید صبر پیشه کرد. 3- از رونق فعالیت موسسات آموزشی...
چالشهای ویژهی مدارس تکجنسیتی
به موازات مدارس جدید در ایران، از تاسیس مدرسهی دارالفنون در تهران و مدرسهی رشدیه در تبریز، انگیزهی آموزش دختران نیز پی گرفته میشد. در تاریخ، اولین مدرسهی دخترانه در ایران را به بیبیخانم استرآبادی دختر محمدباقر استرآبادی از بزرگان گرگان که مادرش ملاباجی –معلم مکتب خانهی دخترانهی دربار قاجار- بود، نسبت میدهند. مدرسهی «دوشیزگان» نام داشت. او آن را در سال 1324 هجری قمری تاسیس کرد.[1] در گزارشی دیگر، اولین آموزشگاه دخترانه در ایران را به بانو طوبی آزموده به نام مدرسهی «مونس» به سال 1286 هجری شمسی نسبت میدهند.[2] آنچه روشن است مدرسهی تکجنسیتی در ایران دارای قدمتی نزدیک به مدارس در این سرزمین میباشد؛ به نحوی که قبل از آن، در نظام آموزشی مکتبخانهای نیز، مکتبخانهای تکجنسیتی نیز وجود داشت. همانگونه سند فوق از مادرخانم بیبی استرآبادی به نام مکتبخانهی دخترانهی دربار قاجار یاد میشود. در نظام آموزش و پرورش جدید در ایران در اواسط دههی چهل و آموزش و پرورش عصر انقلاب اسلامی به منظور ترغیب خانوادهها به آموزش دختران، راهکار تفکیک جنسیتی و تشکیل مدارس دخترانه، همیشه مطمعنظر بوده است. در همهی این دوران چه در نظام آموزش مکتبخانهای که تا نیم قرن قبل ادامه داشت، و چه در مدارس جدید، در محیطهای کمجمعیت همانند روستاها و شهرهای کوچک، مدارس دوجنسیتی نیز وجود داشت. نگارندهی این یادداشت در سال 1344 نوآموز مکتبخانه دوجنسیتی بود. یادگیرندگان آن مکتب، دختران و پسران سن دبستانی نیز بودند. معلم این مکتبخانه، مرحومه مادربزرگ نگارنده بود که خدایش رحمت کند. مدارس دوجنسیتی روستایی و عشایری هنوز در پارهای از محیطهای این سرزمین به احتمالی بهدلیل جمعیت پایین، در جریان است. بهرغم وجود دوگانهی مدارس و مکتبخانهی دوجنسیتی در تاریخ این سرزمین، غلبهیافتگی رویکرد آموزشی، تفکیک جنسیتی و یا جداسازی جنسیتی است. با درک روند تاریخی مدارس تکجنسیتی در ایران میتوان نتیجه گرفت، تفکیک جنسیتی سنت نظام آموزشی است. به همین دلیل، مصوبه و مقرراتی در نظام آموزشی کشور برای اعمال جداسازی جنسی در مدارس نداریم. آنچه امروز در مدارس و محیط فرهنگی و علمی کشور با موضوعیت جداسازی و یا فراگیری در رویکرد آموزش جنسیتی و جنسی مشاهده میکنیم تابو دانستن آموزش جنسی و آموزش با رویکرد فراگیری جنسی است. تابو دانستن این امر با سنت بودن رویکرد غالب تفکیک جنسیتی، مقارن بوده است. نگارنده با تجربه تاریخی که از سالهای پایانی قرن بیستم و مقارن با آغاز دههی اول قرن جدید در جریان خروج ایران از برنامهی آموزشی توسعهی هزارهی سوم که به برنامهی «آموزش برای همه» در همکاریهای بینالمللی شناخته میشد –که در آغاز دولت نهم اتفاق افتاد- و همچنین در قطع همکاری با یونسکو در اجرای سند 2030 که در سال 1396 رخ داده است، بر این باور است، فرهنگ ایران معاصر در چنگال تابوی آموزش...